بیمه

مشاغل و درآمدها (مسأ له 2501) کسب مال و تجارت باید از راه حلال و مشروع باشد و اگر کسی از راههای حرام , مانند: قمار, دزدی , ربا, رشوه , مدح و تقویت ظالم , مالی به دست آورد حرام است و ضامن آن میباشد. (مسأ له 2502) انتخاب هر کار حرام به عن

مشاغل و درآمدها (مسأ له 2501) كسب مال و تجارت بايد از راه حلال و مشروع باشد و اگر كسي از راههاي حرام , مانند: قمار, دزدي , ربا, رشوه , مدح و تقويت ظالم , مالي به دست آورد حرام است و ضامن آن ميباشد.
(مسأ له 2502) انتخاب هر كار حرام به عنوان شغل و راه كسب درآمد, حرام است بنابر اين ساختن هر چيزي كه براي عبادت غير خدا ساخته ميشود بلكه بنابر احتياط مطلق مجسمه انسان و حيوان و نيز ساختن هر آنچه منفعت اختصاصي يا منفعت عمومي آن حرام باشد جايز نيست .
همچنين است شراب فروشي و جادوگري و نظاير آن .
(مسأ له 2503) ياد گرفتن و ياد دادن علوم و صنايعي كه مورد نياز مردم است و يا براي دفاع از كشور اسلامي و مسلمانان لازم است , بر همه افراد واجب كفايي است .
(مسأ له 2504) بنابر احتياط ياد گرفتن سحر و عمل به آن حرام است مگر اينكه براي باطل كردن سحر باشد كه در حد ضرورت اشكال ندارد.
(مسأ له 2505) كهانت و تنجيم (1) اگر به اين شكل باشد كه براي غير خداوندـ به طور استقلال يا اشتراك با خداوند ـ تأ ثير قائل شوند حرام بلكه شرك است و اگر مشيت خداي متعال را مؤثر مطلق بداند و پيش بينيهايش به نحو حدس و تخمين و مبني بر اين باشد كه پروردگار عالم بعضي امور را سبب يا مقارن بعض امور ديگر قرار داده و ابقاي سببيت يا تقارن و سلب آن در اختيار خداست , اشكال ندارد.
(مسأ له 2506) شعبده بازي كه در آن با حركات سريع چيز غير واقعي را واقعي جلوه ميدهند بنابر احتياط جايز نيست .
(مسأ له 2507) احضار ارواح چنانچه موجب هتك يا اذيت آنان و يا بر هم زدن نظم عمومي و مانند آن باشد بنابر احتياط جايز نيست و خواب مصنوعي (هيپوتيزم ) در صورتي كه اثر سوئي بر آن مترتب نباشد يا معلاجه امراضي بر آن متوقف باشد دليلي بر حرمت آن وجود ندارد.
(مسأ له 2508) مكروه است انسان كفن فروشي , قصابي , حجامت و شكار را شغل خود قرار دهد.
(مسأ له 2509) تمايل فكري و عملي به ظالمين و حمايت از آنان در انجام گناه و تجاوز به حقوق , و كاركردن و فعاليت در دستگاه دولتهاي كافر يا ظالم اگرحمايت از كفر و ظلم باشد و يا موجب شود كه انسان از اعوان ظلمه شمرده شود, حرام است مگر اينكه در شرايط ويژه اي براي پشتيباني از اسلام و مسلمانان باشد.
(مسأ له 2510) خريد و فروش و اقدام به نشر كتابها و نشرياتي كه موجب انحراف در فكر و عقيده يا اخلاق و يا عمل مردم ميشود و يا مشتمل بر هتك و توهين به مقدسات ديني و افراد مؤمن باشد حرام است .
همچنين است خواندن اين گونه كتب و نشريات مگر براي كساني كه به عنوان نهي از منكردر صدد جواب دادن به آنها باشند.
(مسأ له 2511) اقدام به تأ سيس مجامع فرهنگي يا نشر كتب و نشريات مفيد كه موجب تقويت پايه هاي عقيدتي , اخلاقي و عملي و يا رشد افكار و بالا رفتن سطح معلومات اجتماعي و ديني مردم ميشود از وظايف مهمي است كه شايسته است افراد به اندازه قدرت و توان خود به آن عمل نمايند و ممانعت از آن جايز نيست .
(مسأ له 2512) تقلب در امتحانات و نيز در استخدام جايز نيست .
همچنين كسي كه به نظر خودش صلاحيت مسئوليت و شغلي را ندارد نبايد آن را تقبل نمايد هر چند ديگران او را داراي صلاحيت و شرايط لازم بدانند.
(مسأ له 2513) تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي و همچنين ساير قوانين مشروع , جايز نيست .
رشوه (مسأ له 2514) كسي كه در ارگان يا مؤسسه اي موظف است بدون گرفتن پول از مراجعين كارهاي آنان را انجام دهد, گرفتن پول يا هر چيز ديگر براي آن كار حرام است , بخصوص اگر به وسيله رشوه كار خلاف شرع يا قانون انجام دهد و يا حقوق ديگران را تضييع نمايد.
(مسأ له 2515) اگر رسيدن به حق مسلم و مشروع بدون پرداخت پول به كسي كه ادأ يا احقاق حق با اوست ميسر نيست , پرداخت آن پول جايز است ولي بر گيرنده حرام است .
موسيقي و آوازه خواني و رقص به شهادت تاريخ و جامعه شناسان , گرايش جامعه به لهو و لعب و طرب و خوشگذراني و سرگرميهاي مهيج شهوات و بازيهاي لغو, به خودي خود زيانبار و مانع از توجه به امور اصلي و اصيلي است كه براي تمدن و ترقي هر جامعه اي لازم است .
اشتغال به سرگرمي و ملاهي اگر در جامعه اي آزاد باشد براي آسيب زدن به فرهنگ كار و ابتكار و سعي و تلاش كافي است , چه رسد به اينكه از اين برنامه ها ترويج شود و به اشخاصي كه در اين عرصه ها عمر خود را تباه كرده اند جايزه و امتياز بدهند و به اسم هنرمند و قهرمان به وجودشان افتخار شود.
ترويج از خوانندگي , نوازندگي , بازيها و سرگرميهاي تخدير كننده , نسل جوان يك جامعه را به انحطاط ميكشاند.
يك كشاورز, يك صنعتگر, يك كارگر يا آموزگار كه در روستا با تحمل ناملايمات بسيار به شغل خود مشغول است , وقتي ببيند خوانندگان و نوازندگان و فوتباليستها(2) بزرگترين جوائز را دريافت ميكنند و در جامعه عزيزند, از وضع خود ناراضي گشته و به اين امور روي ميآورد.
ما مسلمانها بايد از تاريخ اندلس (اسپانيا) اسلامي عبرت بگيريم .
كشوري كه بوسيله طارق بن زياد غلام موسي بن نصير يكي از شعيان اهل بيت عليهم السلام فتح شد و به آن تمدن بزرگ رسيد, در اثر شيوع لهو و لعب , شكوه و عزتي را كه در اثر خودسازي و جديت به دست آورده بود از دست داد و دشمن از راه مجالس لهو و طرب و فحشأ و خوانندگي و نوازندگي و محافل عيش و عشرت وارد عمل شد و همت و غيرت و مردانگي جامعه را سست و آنان را براي قبول نفوذ دشمن آماده كرد و موجب شد كه تمدن اسلامي در آن منطقه به كلي از بين برود.
بهر حال ترويج از اين برنامه ها و ترغيب دختران و پسران به نوازندگي و آموزش انواع آلات لهو و طرب و تأ سيس اماكني بنام هنرسرا يا فرهنگسرا و به صحنه آوردن زنان و مردان بنام همخواني و جشنواره , همه بر خلاف مصلحت يك جامعه رشيد و ترقيخواه مثل جامعه بزرگ ماست كه بر اساس الهام از تعاليم اسلام اين انقلاب بزرگ را بوجود آورد و جهان را به اسلام و تعاليم آن متوجه كرد و ميخواهد در ميدان علم و صنعت و قدرت با دشمنان قويپنجه رقابت كند.
آوردن اين برنامه ها در متن اهداف مؤسسات و ترويج از به اصطلاح هنرمندان و بزرگداشت كساني كه در اين معاصي عمر خود را ضايع كرده اند اشتباه است و محصول آن انحطاط اخلاقي و بازداشتن جوانان با استعداد از تحصيل علم و صنعت است .
بديهي است نسلي كه روحيه بزم و سرگرمي پيدا كند در ميدان رزم و سازندگي از كشورهاي رقيب عقب مانده و ناچار سلطه اقتصادي و نظامي ابر قدرتها را خواهد پذيرفت .
(مسأ له 2516) موسيقي و آوازه خواني اگر به نظر عرف مناسب با مجالس لهو و لعب باشد, نواختن , خواندن , گوش دادن و نيز ياد دادن و شغل قرار دادن آن حرام است .
در روايات اسلامي از [ملاهي و غنا] بسيارمذمت شده است از جمله در روايتي آمده : [خانه اي كه در آن شراب و آلات لهو و غنا و قمار باشد, ملائكه به آن خانه وارد نميشوند و دعاي اهل خانه مستجاب نميگردد و بركت از آن خانه رخت برميبندد](4).
(مسأ له 2517) تفاوتي بين موسيقي نوين و موسيقي سنتي و يا فرح انگيز و حزن انگيز نيست .
معيار حرمت اين است كه سبك و كيفيت آن طربآور يعني مناسب با مجالس گناه باشد و تشخيص چنين موسيقياي با عرف است .
(مسأ له 2518) بنابر احتياط استعمال هرگونه آلات موسيقي جايز نيست اگرچه به كيفيت لهوي نباشد.
(مسأ له 2519) بنابر احتياط در مجالس عروسي نيز آوازه خواني و موسيقي طربانگيز جايز نيست .
(مسأ له 2520) سرودهاي مهيجي كه هنگام جنگ براي تحريك احساسات افراد خوانده ميشود, اگر مناسب با مجلس لهو و لعب نباشد, اشكال ندارد.
(مسأ له 2521) اگر كسي شك داشته باشد كه سرود يا آهنگي عرفا از مصاديق آواز حرام است يا نه , لازم نيست از آن اجتناب نمايد گرچه احتياط خوب است .
(مسأ له 2522) بنابر احتياط رقصيدن در هر صورت اشكال دارد.
(مسأ له 2523) بنابر احتياط دايره زدن در مجالس عروسي نيز اشكال دارد.
(مسأ له 2524 ) كف زدن در مجالس سخنراني و عروسي اگر به حد لهو برسد اشكال دارد.
مسابقات و سرگرميها (مسأ له 2525) مسابقات اسب دواني و تيراندازي همراه با شرط بندي جايز است و بعيد نيست مسابقه با انواع ابزار و وسايل جنگي روز مانند: تفنگ , هواپيماي جنگي و تانك نيز با شرط بندي جايز باشد.
(مسأ له 2526 ) در مسابقاتي كه شرط بندي در آنها جايز است امور زير بايد رعايت گردد: 1ـ ايجاب و قبول را ـ به لفظ يا كاري كه دلالت بر آن كند ـ رعايت نمايند.
2ـ دو طرف بايد عاقل , بالغ و داراي اختيار و قصد باشند.
3ـ مقدار جايزه ـ خواه به صورت عين يا دين ـ معين باشد و يكي از دو طرف يا شخص سوم آن را پرداخت نمايد.
4ـ جهاتي كه جهل به آنها موجب نزاع ميشود روشن گردد مانند هدف , مقدار مسافت , خط شروع و پايان و... (مسأ له 2527) انواع مسابقات ورزشي مانند شنا, دو, كشتي و فوتبال جايز است به شرط اينكه ضرر نداشته باشند و بدون شرطبندي انجام شوند و در صورتي كه شخص سوم يا مؤسسه و يا دولت بدون شرط به برندگان , جوايز نقدي يا غير نقدي اهدا كند اشكال ندارد.
(مسأ له 2528) مشت زني , شمشير بازي و ورزشهاي رزمي اگر انسان را در معرض خطر جاني و صدمات بدني قرار دهد جايز نيست و در صورتي كه بدن حريف را سياه يا كبود يا سرخ يا مجروح كند غير از آنكه مرتكب گناه شده است , بايد ديه نيز بدهد.
(مسأ له 2529) فوتبال , واليبال و هر ورزش ديگر اگر سر پول , نوشابه يا بستني باشد, قمار محسوب ميشود و حرام است .
(مسأ له 2600) برگزاري مسابقاتي كه در بالا بردن سطح ديني , علمي , ادبي , هنري يا فني جامعه مؤثر است ـ مانند مسابقات حفظ قرآن و احكام , علوم رياضي و مقاله نويسي ـ بدون شرط بندي دو طرف جايز است , و اگر فرد سوم يا مؤسسه و يا دولت به برندگان , جوايز نقدي يا غير نقدي اعطا كند اشكال ندارد و برنده مالك ميشود.
(مسأ له 2531) بازي و مسابقه با آلات و وسايلي كه وضع آنها براي قمار است مانند: ورق و نرد و شطرنج جايز نيست , هرچند بنابر احتياط به قصد سرگرمي و بدون شرط بندي باشد.
ولي بازي و مسابقه با آلاتي كه در نظر عرف مردم مخصوص قمار نيست و قبلا هم نبوده يا قبلا مخصوص قمار بوده و اكنون يقين داريم از آلت قمار بودن به كلي خارج شده اشكال ندارد.
(مسأ له 2532) اگر شركت يا مؤسسه خيريه بليطهايي منتشر كند و مردم براي كمك به اين مؤسسات مبلغي بدهند و آن شركت يا مؤسسه از پول خود يا از وجوهي كه از انتشار بليط بدست ميآيد با اطلاع و اجازه تمام كساني كه پول داده اند و با قرعه كشي مبلغي به عنوان جايزه بدهد, مانعي ندارد.
(مسأ له 2533) نمايشهاي متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم يا موجب اشاعه فساد و يا توهين به مقدسات مذهب و اولياي دين نباشد اشكال ندارد همچنين بازيهاي مختلف اگر آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمي يا روحي و يا اتلاف و اسراف مال در آنها نباشد اشكال ندارد.
(مسأ له 2534) به طور كلي سرگرميهاي گوناگون اگر همراه كار حرام يا مستلزم حرام نباشد اشكال ندارد, بنابراين گوش دادن و ديدن برنامه هاي سينما, تئاتر, راديو, تلويزيون , ماهواره و مانند آن چنانچه مستلزم بدآموزي و فساد افكار و اخلاق فرد يا جامعه و يا ترويج باطل نباشد اشكال ندارد.
(مسأ له 2535) گوش كردن به راديو و تلوزيون بيگانگاني كه به منظور آسيب زدن به فرهنگ و اخلاق اسلامي برنامه پخش ميكنند جايز نيست .
وكالت [وكالت ] يعني انسان كاري كه شرعا ميتواند در آن دخالت و تصرف كند به ديگري واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد, مثلا كسي را وكيل كند كه خانه او را بفروشد, يا زني را براي او عقد كند.
(مسأ له 2536) در وكالت لازم نيست صيغه بخوانند, و بنابر احتياط نبايد اصل وكالت را منوط به چيزي بنمايند و در صورت تعليق وكالت , اگر معامله اي واقع شد احتياط شود.
و اگر انسان به ديگري بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند قبول نموده , وكالت صحيح است مثل اينكه مال خود را به كسي بدهد كه براي او بفروشد و او مال را بگيرد و در معرض فروش بگذارد.
(مسأ له 2537) اگر انسان كسي را كه در شهر ديگر است وكيل نمايد و براي او وكالتنامه بفرستد و او قبول كند, اگر چه وكالتنامه بعد از مدتي برسد وكالت صحيح است .
(مسأ له 2538) موكل يعني كسي كه ديگري را وكيل ميكند و نيز كسي كه وكيل ميشود, بايد عاقل باشند و از روي قصد و اختيار اقدام كنند.
موكل بايد نيز بالغ باشد و اگر وكيل بالغ نبود, بنابر احتياط بايد در معامله اي كه شده است مصالحه شود.
(مسأ له 2539) كاري را كه انسان نميتواند انجام دهد, يا شرعا نبايد انجام دهد نميتواند براي انجام آن از طرف ديگري وكيل شود.
مثلا كسي كه در احرام حج است چون نبايد صيغه عقد زناشويي را بخواند, نميتواند براي خواندن صيغه از طرف ديگري وكيل شود.
(مسأ له 2540) انسان ميتواند براي تمام كارهاي خود يا قسمت معيني از كارها مثلا امور مالي خود به ديگري وكالت بدهد.
(مسأ له 2541) اگر موكل , وكيل را عزل كند بعد از آنكه خبر به او رسيد نميتواند كار مورد نظر را انجام دهد ولي اگر پيش از اطلاع از عزل , انجام داده باشد, صحيح است .
وكيل نيز ميتواند هرگاه بخواهد از وكالت كنار برود هر چند موكل غايب باشد.
(مسأ له 2542) وكيل نميتواند براي كار محول به خود, به ديگري وكالت دهد مگر آنكه موكل به او چنين اجازه اي داده باشد كه در اين صورت بايد طبق اجازه عمل شود يعني اگر گفته از طرف من وكيل بگير بايد از طرف او بگيرد و اگر گفته از طرف خودت وكيل بگير بايد از طرف خودش بگيرد.
(مسأ له 2543) اگر انسان با اجازه موكل خودش كسي را از طرف او وكيل كند, نميتواند آن وكيل را عزل نمايد, و اگر وكيل اول بميرد يا موكل او را عزل كند وكالت دومي باطل نميشود.
(مسأ له 2544) اگر وكيل با اجازه موكل , كسي را از طرف خودش وكيل كند, موكل و وكيل اول ميتوانند آن وكيل را عزل كنند, و اگر وكيل اول بميرد, يا عزل شود وكالت دومي باطل ميشود.
(مسأ له 2545) اگر چند نفر را براي انجام كاري وكيل كند و به آنها بگويد هر كدام از شما به تنهائي ميتوانيد اقدام كنيد, در اين صورت هر كدام ميتوانند آن كار را انجام دهند و چنانچه يكي از آنان بميرد, وكالت ديگران باطل نميشود.
ولي اگر سخن موكل مبهم باشد بايد در معامله اي كه ساير وكلا كرده اند احتياط شود و اگر قيد كند كه همه با هم وكالت دارند در اين صورت هيچكدام نميتواند به تنهائي آن كار را انجام دهد و اگر يكي از آنها بميرد وكالت بقيه باطل ميشود.
(مسأ له 2546) اگر وكيل يا موكل ديوانه و يا بيهوش شود, وكالت نسبت به آن زمان باطل ميشود اما نسبت به زمان غير ديوانگي و يا بيهوشي بايد احتياط شود.
همچنين اگر كاري كه براي آن وكيل شده است منتفي شود وكالت از بين ميرود مثلا گوسفندي كه براي فروش آن وكيل شده است بميرد.
(مسأ له 2547) هرگاه كسي را براي انجام كاري و كيل كند و حقي براي او قرار دهد بايد بعد از انجام كار, آن را بپردازد.
(مسأ له 2548) اگر بدون سهل انگاري و كوتاهي , مالي كه در اختيار وكيل است , از بين برود, وكيل ضامن نيست ولي اگر كوتاهي كند يا كاري بيش از اختياري كه به وي واگذار شده , انجام دهد و آسيبي وارد شود ضامن است هر چند وكالت او نسبت به كارهاي مجاز از بين نميرود.
قرض و دين قرض دادن از كارهاي بسيار مستحب است و در قرآن و اخبار معصومين : درباره آن زياد سفارش شده است , از پيغمبر اكرم روايت شده كه [هر كس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زياد ميشود و ملائكه بر او رحمت ميفرستند و اگر با بدهكار خود مدارا كند بدون حساب و به سرعت از صراط ميگذرد و كسي كه برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام است ] و نيز در روايتي آمده است كه [ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض هيجده برابر است ].
(مسأ له 2549) در قرض لازم نيست صيغه بخواند بلكه اگر چيزي را به نيت قرض به كسي بدهد و او هم به همين قصد بگيرد, صحيح است ولي مقدار و جنس و مدت آن بايد كاملا معلوم باشد و اگر مقدار يا جنس يا مدت چيزي كه قرض ميدهد, معلوم نباشد در صحت قرض اشكال است و بايد احتياط نمود.
(مسأ له 2550) هر وقت بدهكار بدهي خود را بدهد طلبكار بايد قبول كند, مگر آنكه طلبكار به نفع خود شرط تأ خير پرداخت كرده باشد كه در اين صورت لازم نيست قبول نمايد.
مثل آنكه در سفر قرض داده باشد و براي امنيت يا راحتي خود شرط كند كه در وطن طلبش را بگيرد.
(مسأ له 2551) اگر در صيغه قرض براي پرداخت آن مدتي قرار دهند, بنابر احتياط طلبكار پيش از تمام شدن آن مدت طلب خود را مطالبه ننمايد.
اما اگر مطالبه كرد بايد با هم توافق كنند.
ولي اگر مدت نداشته باشد, طلبكار هر وقت بخواهد, ميتواند طلب خود را مطالبه نمايد.
(مسأ له 2552) اگر موعد بدهي برسد و طلبكار طلب خود را مطالبه كند و بدهكار بتواند بدهي خود را بدهد, بايد فورا آن را ادا كند و اگر تأ خير بيندازد گنهكار است .
ولي اگر بدهكار غير از خانه اي كه در آن نشسته و اثاث و لوازم منزل و چيزهاي ديگري كه به آنها احتياج دارد چيزي نداشته باشد طلبكار بايد به او مهلت بدهد و نميتواند او را مجبور كند كه لوازم مورد احتياجش را بفروشد و بنابر احتياط بدهكار نيز بايد از طريق كسب و كار يا راههاي مشروع ديگر هر چه زودتر بدهي خود را بپردازد.
(مسأ له 2553) كسي كه دسترسي به طلبكار ندارد و اميد ندارد كه در آينده , او يا وارث او را پيدا كند بايد با اجازه حاكم شرع طلب او را به قصد آنچه وظيفه اوست به فقير بدهد.
و اگر طلبكار او سيد نيست بنابر احتياط طلب او را به سيد فقير ندهد.
(مسأ له 2554) اگر مال ميت بيشتر از خرج واجب كفن و دفن و بدهي او نباشد, بايد مالش را به همين مصرفها برسانند و به وارث او چيزي نميرسد.
(مسأ له 2555) اگر كسي مبلغي پول رايج بدهكار باشد و ارزش آن كم شود چنانچه همان مقداري را كه گرفته , پس بدهد كافي است .
اما اگر كاهش ارزش پول به حدي باشد كه دادن اصل بدهي , عرفا اداي دين حساب نشود بنابر احتياط بايد با طلبكار مصالحه كند به خصوص اگر بدهكار سر موعد, بدهي را ندهد و خسارت وارده مستند به او باشد.
(مسأ له 2556) هرگاه قرض دهنده شرط كند كه زيادتر از مقداري كه داده بگيرد, ربا و حرام است , خواه جنسي باشد كه با وزن و پيمانه خريد و فروش ميشود يا با عدد, بلكه اگر قرار بگذارد كه بدهكار عملي براي او انجام دهد يا جنسي ديگر اضافه كند, مثلا شرط كند علاوه بر پولي كه قرض كرده مقداري گندم هم به او بدهد, يا اينكه مقداري طلاي نساخته را قرض دهد و شرط كند كه همان مقدار را ساخته پس بگيرد, همه اينها ربا و حرام است , ولي مانعي ندارد خود بدهكار بدون اينكه شرطي در كار باشد مقداري اضافه كند بلكه اين كار مستحب است .
(مسأ له 2557) ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و قرض دهنده و قرض گيرنده ربائي براي تصرف در مالي كه قرض داده شده , بنابر احتياط بايد با هم مصالحه كنند و بدون عقد جديد هيچكدام نميتوانند در آن تصرف كنند.
ولي هرگاه طوري باشد كه اگر قرار ربا هم نبود صاحب پول راضي بود كه گيرنده قرض در آن تصرف كند در اين صورت قرض گيرنده ميتواند در آن تصرف نمايد.
(مسأ له 2558) هرگاه گندم يا بذر ديگري را بطور قرض ربايي از كسي بگيرد و با آن زراعت كند قرض گيرنده و قرض دهنده بنابر احتياط بايد در محصولي كه بدست ميآيد با هم مصالحه كنند.
(مسأ له 2559) انسان ميتواند مقداري پول را به كسي بدهد كه در شهر ديگر از كسي كه طرف اوست كمتر بگيرد و اين را صرف برات گويند و به اين ميماند كه از قسمتي از طلب خود صرف نظر كرده باشد.
ولي اگر طلب اسكناس باشد فروختن آن به كمتر در صوتي كه ثمن هم از جنس همان اسكناس باشد اشكال دارد و در صورتي كه از جنس ديگر باشد مثل فروش اسكناس ايراني به دلار, اشكال ندارد.
اما اگر مقداري پول بدهد كه بعد از مدتي در شهر ديگر زيادتر بگيرد مثلا هزار تومان بدهد و در شهر ديگر يك هزار و صد تومان بگيرد ربا و حرام است .
و در صورتي كه آن را قرض نداده باشد, بلكه خريد و فروش باشد, بنابر احتياط بايد با هم مصالحه كنند, اگر چه احتياط آن است كه چنين معامله اي صورت نگيرد.
(مسأ له 2560) تاريخ بدهي مدتدار را ميتوان با رضايت طرفين با كم كردن مقداري از آن , جلو انداخت اما بدهي بدون تاريخ را نميتوان اينچنين كرد و نيز نميتوان با افزودن مبلغي مدت پرداخت را طولانيتر كرد.
(مسأ له 2561) بر بدهكار واجب است به هنگام سر رسيد مهلت پرداخت بدهي و مطالبه بستانكار براي پرداخت بدهي خود به هر وسيله اي شده بكوشد هرچند با فروش اموال يا اشتغال به كسب مناسب با حالش .
اما خانه مسكوني و وسيله نقليه مورد احتياج و لباس و لوازم مورد نياز, استثنا شده است .
(مسأ له 2562) چنانچه مطالبه و گرفتن بدهي , بدهكار تنگدست را به مشقت و فلاكت بيندازد, بر بستانكار حرام است بدهي خود را مطالبه كند بلكه واجب است تا هنگام بهبود وضع مالي بدهكار به او مهلت بدهد.


پاورقي 

1ـ كاهن ادعا ميكند كه وقايع را به واسطه خبر دادن اجنه و شياطين يا به واسطه اسباب خفيه ديگر ميفهمد و منجم به وسيله حركات افلاك و تقارن كواكب از آينده خبر ميدهد.
2ـ روشن است كه كسي با ورزش مخالف نيست .
ورزش اگر عموميت پيدا كند براي پرورش و تربيت قواي جسماني و آمادگي نظامي و رزمي بسيار مفيد است .
اما غوغاسالاري و ايجاد هياهو و التهاب از طريق رسانه هاي عمومي و صدها نشريه ورزشي با تيترهاي آنچناني و مشغول كردن نسل جوان به تعقيب اخبار و نتايج مسابقات ورزشي و صرفا تماشاچي بودن در ميادين ورزشي كه مستلزم ترك كار و تحصيل معاش و اختلال در جامعه است , قطعا جايز نيست .
3ـ وسائل الشيعه , كتاب التجارة , باب 100 ما يكتسب به , حديث 13.


| شناسه مطلب: 75814